اریا
شاعر: حسین نصیری, شعر: زندگی سهم من نخواهد شد …, دفتر: غزل, کوچه پس کوچه های بابلسر کوچه پس کوچه های یک دردند کمرم پشت هر خبر خم شد قاصدک ها کلافه ام … مردمانی که ارث دنیا را … گفته بودی که دوستم داری ” … گرچه می خواستم تو را … اما ماه من ! مال من نخواهد شد ! زندگی سهم من نبوده و نیست …. موج هایش را گرفت و صاف و بی‌دندانه کرد

در دلـم هستي و بين من و تو فاصله هاست آسـمان با قفـس … پوشانده اند صبح تو را ابر هاي تار تنها به اين ….. خورشيد ذره‌بين به تماشاي من گرفت آنگاه آتش …. وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می کند زندگی یا … سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست …. به تمنای تو دریا شده ام گرچه یکی ست سهم یک … گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی

اي چشم بخواه ،‌مي … دنيا براي از تو نوشتن مرا كم است اكسير ِ … تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست گسترده …. کمی سکوت تو را می‌کند مجاب، این است من و تو …

من و تو را از این قصه یی که می خوانیم به جز شکستگی و … همایون بادعشق ، آری ، اگر چه شکوه ازگل را ، … هرچه گریزی ، پلشتی است ، دنیای ما غرق زشتی است. شاید به …

چشم دنیا حسود بود و نخواست عشق ما در زمانه گل بکند. داشت عکاس … بعد تا انقلاب راهی نیست مثل من گرچه خسته ای شوکا. گفته بودم … از من تو را گرفت شبی ، بی حساب شد … دور از من … سهم ما از فراق ها کم نیست … گفته بودی که بعد سربازیم …/ گفته …

آدرس شعرها و نوشته های من در صفحات مجازی که کافیست روی هر یک از آنها کلیک نماید. کانال “خط … سهم من از دنیای تو دلواپسی بود باران به … اسم تو را در شعرهایم خط خطی كردم ….. سالهایم هی گذشت و داغ تو جان می گرفت … من عاشقم بودی ، اگرچه یار دیگر .

آینه‌ی زنگاربسته تو را کدر نشان می‌دهد و آینه‌ی ترک‌خورده تو را شکسته و آینه‌ی … من گاهی به کلی خرد شده‌ام و در هزار تکه‌ی من هزار تصویر خرد شما پیدا بود. …… که برای تست‌زنی ریاضی گسسته استفاده می‌کردیم، در نظر گرفتن کرانه‌ها بود. در واقع … اگه یکی بگه سی سال خواب بودی و توی این سی سال، … اگر چه مرگ هم دنبال من دیگر نمی‌گردد.

عشق من اگر زندگی فرصت دوباره متولد شدن به من بدهد این بار زودتر تو را پیدا خواهم کرد تا زمان طولانی … که ناگفتنی است، زیبایی. ******. خدا وقتی تو را آفرید معجزه کرد من هر وقت … ماجراییست که در حافظه دنیا نیست … چنان بی مقدمه زیبا بودی … جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت … پنهان اگر چه داری، جز من هزار مونس؛ … سهم من از تو

وقتي به دنيا اومدي، تو تنها كسي بودي كه گريه مي‌كردي و بقيه مي‌خنديدن. … مرد تار عنكبوت را گرفت در همين هنگام جهنميان ديگر هم كه فرصتي براي نجات خود يافتند به سمت تار عنكبوت دست دراز …

از روزهایی که بغض های دنیا برای من می ترکیدند .. و من ، بی توجه …. برای روزهایی که می آیند تا از تو تاوان بگیرند و تو را مجازات کنند ! نگرانم ! … ز دست دیگری باز پس خواهی گرفت ! و آنچه که من …. سهم هر کی باشی …. بودی چون….میخواستی رفتی چون….میخواستی آخرش نفهمیدم من کجای خواستنت بودم. ….. اگر چه دستانش در دستانم نیست

. راستش را بگویم. “او”ی ِ من.

من از تو ميمردم اما تو زندگاني من بودي … سهم من آسمانیست که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد سهم من پایین رفتن از یک پله متروکست و به چیزی … گرچه پایان راه نا پیداست من به … موی من آتشی شد بر دل و جانم گرفت … این منم کاینسان تو را جویم به کام

که هفت سال غم انگیز بی صدا بودی. چقدر خواندمت امّا. … به خواستگاری من آمدند ناکس ها! شکنجه دیدی و اینجا … پدر اگرچه غریبه، هنوز عاشق بود. از سید مهدی …. بقرص گیجی روزت را كه می تو را كه نفهمیدند! چه هیچ خیس نمی …. بعد تو آمدی و دنیا دید: عشق هم به گناه می افتد ….. پسر گرفت سر تیغ را، رگش را زد ….. سهم من چیست غیر گریه و شعر.

من از شانه های تو پی برده ام. نگارش در تاريخ …. اگرچه دست تو هرگز نبود در دستم. « به خاک پای …. تو کیستی که سراسیمه بودی و سعدی. به هر نفس …. حالا که سیب سرخ فقط سهم خوک‌هاست. در بیت‌ها …. دنیای زشت بود که از من، تو را گرفت.

هر کس نظاره کرد تو را دلسپرده شد فرقی نمی کند … و چه راحت گرفت از او روباه می گریزد و می رود آهو می‌کشم من فقط برایش آه آی دنیا ! … آستینت را که بـالا داده بودی دیـده انـد … گرچه گاهی حال من مانند گیسوهای توست … کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد

من از این دنیا فقط چشمان تو را خواستم …. فکرو زکرم تو بودی او روزا یادته …. گرچه دنیا کارش برای به خاک افتادن آدماش هیچ وقت تموم نمیشه. …. نسل تو از مادر هایمان همه چیز را گرفت جایش النگو داد . ….. تو همونی که واسم یه روزی زندگی بودی توی رویاهای من عشق همیشگی بودی آره سهم من فقط از عاشقی یه حسرته بی کسی عالمی داره واسه ما یه …

زن هم گرفت ورفت پی حال و حولها … یک نگاه تو برای دل دنیا کافی ست … گل بوَد گرچه، بدان ریشه ی او در لجن است … ته مانده اش که سهم دل من شده غم است. خشکیده … تا ته کوچه فقط نام تو را می خوانم ….. کاش بودی کنار من، اینجا، تا که قلیان بچاقی بانو جان.

در نبودت سهم من از زندگی دلواپسی است. دست هاین در … غزل اگر چه امروزی است اما توکلی عارفانه در آن وجود دارد. … حالا من موندمو پاییز و یه دنیا خاطره … من صادقانه تو را دست خدا دادم. *** … اما باید دو ایراد به این شعر گرفت : …… صید من بودی کنون دام منی.

گرچه خود بی خبر از بوسه ی پنهانی ماست. فاضل نظری … زیبای من ! روزی که رفتی با خودم گفتم. چیزی که دیگر برنخواهد گشت زیبایی است. راز مرا از چشم هایم … شور شیرین تو را نازم که بعد از قرن‌ها. هر که لاف …. قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه. دل به دست …. گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی …. تمام سهم من از روشني همان نوريست.

دکترجان اگرچه که اینها بی کلاس ترینند ، اما تاوتک راست میفرماید و من از حسن ظن … چه عجب که این دو هردو یکی است چرا که آن که بمیرد از این دنیا زنده شود و آن که از این …. در پایان این چند بیت ، که خاصه از برای شما در ذهن این حقیر جای گرفت را بعنوان ….. می کنم شاید بهتر باشد اجازه دهیم هرکس دراین بحر بی پایان به سهم و درک خود آنچه …

یک سینی از عشق و صفا سهم ِ من ِ تنها کنی … من صبح شعری خانده ام، شاید تو را گریانده ام … بِرَوَم یا نَرَوَم از دل و دنیای شما ؟ …. من نباشم گفته بودی سرد و سنگین میشود …. برای با تو نشستن اگرچه من هیچم ….. یک روز که زن از گفته‌های مرد گو‍ژپشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابراین نان او را زهرآلود کرد و آن را …

البته من واقعا از اینستاگرام ممنونم که عکس رو تار منتشر کرده که اصلا من توش مشخص نیستم! پ.ن2: خدایا مرسی، … تو‌را دنیا گرفت از من اگرچه سهم من بودی. تو‌را دنیا …

وجود شعر در دنیای ماشینی غنیمت بود وگرنه هیچ مردی در …. اگر چه درد زیباتر از این بر سر نمی آید تو را می خواهم اما کاری از من برنمی آید برادر کم ندارم … تا تو بودی نفسم وام از این عشق گرفت. بعد تو کار … قسمت تو رفتن از باغ است اما سهم من. قصه ای که …

دنیای شعر اشعاری از همه شاعران. … نبض ِ گیسوی تو را گرفتن آرزوی من ….. و تو به روياهاي من تعلق نداشتي تو از دنياي ديگري بودي و من از دنياي ديگر … دلم به لز دست دادنت راضي نبود گرچه اين آخرين رنجي است كه او به من ميدهد و اين آخرين …. که در افسوس گل سرخ شناور باشيم سهم من از گل سرخ يک نگاه گيراست به گل سرخ نگاه کنيد …

آمدی تا به من بفهمانی عاشقی سهم سرنوشتم نیست من ولی بی تو… آه! … گفته بودی که خسته ای از عشق. نا امیدم نکن پر از … توی “تهران” اگرچه نه “طهران”. رنگ شمشاد … من ناز چشم های تو را می خرم هنوز. اصلا قرار … ما دلخوش “آینده” ایم ، دنیا دروغی کهنه است. هرگز نمی ….. وقتی که بشکند، قطره های آب جای دیگری برای آرام گرفتن پیدا می کنند.

پی نوشت 6: تو پرستوی خسته ای بودی که بریدی از آسمان اما/ دوست دارم هنوز فکر کنم اول هر بهار … پی نوشت 8: خواستن همیشه توانستن نیست/ من تو را می خواستم/ توانستم؟ … و دنیا را که از چشمم افتاده / بردارند/ و بگذارند سر جای اش!/ ….. سهمِ همه است! …… پی‌نوشت 8: اگرچه دست و دلی سخت ناتوان دارم/ تو را نمی‌دهم از دست تا توان دارم/ کاکایی.

فروشگاه مارکت سنتر